جمشید که مردی زحمتکش و ساده است به همراه همسر، پسر و مادر پیر خود و مادر زنش در یک خانه، در محله ای قدیمی زندگی می کنند.طی اتفاقاتی که پیش می آید، پس از مدتی یک دلال ملک، خانه کنار دستی آنها را برای ساخت آپارتمان می خرد و جمشید که اول راضی نمی شود، به اجبار خانواده خانه را به آنها می فروشد و خودش به ناچار به یک آپارتمان در یکی از شهرکهای خلوت و دور افتاده نقل مکان می کند.